بیوگرافی ندا هنگامی
کارگردان تئاتر، کارگردان نمایشهای رادیوی ،
نمایشهای رادیوی کودک ونوجوان و
سردبیر نمایشهای رادیو تهران و زاده ۱۳۵۶ آبادان است.
تحصیلات ندا هنگامی
لیسانس ادبیات نمایشی، دانشگاه آزاد اراک ورودی سال ۱۳۷۸ پایان دوره تحصیلات سال ۱۳۸۱ با معدل ۷۷/۱۸٫ – فوق لیسانس کارگردانی نمایش، دانشگاه هنر، دانشکده سینما و تئاتر، ورودی سال ۱۳۸۲ با رتبه اول پایان دوره تحصیلات سال ۱۳۸۵ با معدل۱۸
اجراهای ندا هنگامی
بازی:
بازی در نمایش خانه برناردا آلپا، مرداد و شهریور ۱۳۸۹، تئاتر شهر. سالن سایه ۱۳۸۹
کارگردانی:
کارگردانی رادیو تئاتر شام آخر بهمن ماه ۱۳۸۸، تالار استاد انتظامی، خانه هنرمندان ۱۳۸۸
کارگردانی مراسم اختتامیه فستیوال تئاتر بانوان، پاییز ۱۳۸۸
کارگردانی رادیو تئاتر پاییز، تالار استاد انتظامی، خانه هنرمندان۱۳۸۷
کارگردانی و اجرای نمایش خاک و خاکستر، ۱۳۸۶
کارگردانی مراسم اختتامیه پنجمین دوره جشنواره تئاتر بانوان، شهریور ماه سال ۱۳۸۵
کارگردانی و اجرای نمایش سلول صفر، خرداد و تیر ماه ۱۳۸۵، تئاتر شهر
کارگردانی نمایش خوانی خرده جنایتهای زن و شوهری، فستیوال نمایشنامهخوانی مولوی، ۱۳۸۴
کارگردانی و اجرای نمایش عروسک فرانسوی، تئاتر شهر۱۳۸۳
کارگردانی و اجرای نمایش اژدهاک، نوشته بهرام بیضایی، تئاتر شهر ۱۳۸۲
کارگردانی بیش از ۱۰۰ عنوان نمایش رادیویی و پخش از شبکههای رادیویی متفاوت در ایران۱۳۸۰
کارگردانی مراسم اختتامیه فستیوال تئاتر بانوان، پاییز ۱۳۸۸
مشاور کارگردان:
مشاور کارگردان- نمایش تندباد خیال، اردیبهشت و خرداد
فعالیت های ندا هنگامی
عضو پیوسته کانون کارگردان تئاتر خانه تئاتر
شرکت در یازدهمین فستیوال بین المللی رادیو ۱۳۸۹
شرکت در Work Shop، مدیریت تئاتر و دریافت دانشنامه پایان دوره از Visiting Arts؛۲۶-۳۰ January 2009 and 27-31 January 2010
تدریس درس کارگردانی نمایش به مدت دو ترم ۱/۷/۸۵ لغایت ۳۱/۶/۸۶ در دانشگاه آزاد اراک
داوری در بخش آثار نمایشی هشتمین فستیوال بینالمللی رادیو، بهمن ماه ۱۳۸۵
حضور در مدرسه تئاتر تابستانی ابرزویت (اسکاتلند) به دعوت آن مدرسه، تابستان ؛۲۰۰۲ ۶-۲۸ July
سردبیری بیش از ۱۴۰ عنوان نمایش، پخش از شبکه رادیویی تهران، نمایشهای چون ادیپ، دایی واینا، خانه برناردا آلبا و…. ۱۳۸۰۱۳۸۵
جوایز ندا هنگامی
برنده جایزه دوم سردبیری نمایش از یازدهمین فستیوال بینالمللی برنامههای رادیو، خرداد ۱۳۸۹ به خاطر نمایش پلکان
دریافت لوح سپاس به خاطر حضور در برگزاری ششمین دوره بزرگداشت هفته تئاتر اردیبهشت ۱۳۸۸
برنده دیپلم افتخار بهترین سردبیر نمایشهای رادیویی از بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به خاطر نمایشهای پلکان و روز واقعه، بهمن ماه ۱۳۸۸
برنده عنوان سردبیر منتخب و دریافت لوح سپاس از نهمین جشنواره داخلی رادیو، در بخش سردبیری نمایشهای رادیو تهران، خرداد ۱۳۸۷
دریافت سپاسنامه به خاطر فعالیت در برنامههای تئاتری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در سال ۱۳۸۶
دریافت لوح تقدیر به پاس فعالیتهای نمایشی از معاونت هنری سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران، اردیبهشت ماه ۱۳۸۶
دریافت لوح سپاس به خاطر فعالیت در عرصه هنر و فرهنگ از وزیر فرهنگ و ارشاد وقت، احمد مسجد جامعی، بهمن ۱۳۸۲
دریافت تقدیرنامه دانشجویی به خاطر کسب رتبه عالی در زمینه هنری، آبان ۱۳۸۱ از دانشگاه اراک
دریافت یادمان از مراکز آفرینشهای فرهنگی هنری دانشگاه آزاد اراک، خرداد ۱۳۸۱
برنده دیپلم افتخار از سیزدهمین جشنواره تئاتر استان مرکزی، به خاطر احراز مقام برتر و کاربرگیرنده جشنواره به خاطر کارگردانی نمایش اژدهاک، مهرماه ۱۳۸۰ اراک
برنده دیپلم افتخار بهترین کارگردان بخاطر کارگردانی نمایش اژدهاک از سیزدهمین جشنواره تئاتر منطقه ۳ کشور، آبان ماه ۱۳۸۰ اردبیل
برنده تندیس جشنواره و دیپلم افتخار از بیستمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به خاطر رتبه اول کارگردانی در نمایش اژدهاک، بهمن ۱۳۸۰، تهران
دریافت لوح سپاس از یادبود مراسم تقدیر از دانشجویان نمونه رشته نمایش دانشگاه آزاد اراک، اسفند ۱۳۸۰
دریافت امتیاز استفاده از آئین نامه استعدادهای درخشان در سال ۱۳۸۲
آثار ندا هنگامی
از مهمترین آثار ندا هنگامی میتوان به کارگردانی ماضی استمراری اشاره کرد.
ندا هنگامی در سال ۱۳۹۳ دورهی پرتلاشی را در عرصه سینما و تلویزیون گذراند و در تولید اثر مهمی حضور داشته است. اثر مهم ندا هنگامی در این سال، فعالیت در فیلم ماضی استمراری به عنوان کارگردان محسوب میشود.
شاید یکی از مهمترین بخشهای بیوگرافی ندا هنگامی فعالیت در فیلم ماضی استمراری بوده است.
ندا هنگامی کار حرفهای خود را از سینما آغاز کرده و سال ۱۳۹۳ فیلم ماضی استمراری را کارگردانی کرد که توانست خود را میان اهالی فضای سینما مطرح کند.
از ندا هنگامی نقل قول شده است که برای کارگردانی در فیلم ماضی استمراری و همکاریش با عوامل و بازیگران اعلام رضایت کرده است.
ندا هنگامی توانست با فعالیت در فیلم ماضی استمراری تجربه حرفهای موفقی برای خود رقم بزند و همکاری در کنار بازیگرانی نظیر مهسا ایرج پور، شیدا خلیق، سعید زارعی و خسرو شهراز توانست سطح کاری او را متحول کند.
ندا هنگامی مدرس ، نویسنده و کارگردان تئاتر و همسر رضا گوران کارگردان تئاتر ، بیش از یک دهه است که حضور جدی در تئاتر دارد و به تازگی نمایش نیمروز اسکاتلند را براساس نمایشنامه مکبث درسی و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر اجرا کرد و پیشتر نیز این اثر را در قالب اجرای عمومی به صحنه برده بود.ماضی استمراری و در خواب به سراغم آمد اجراهای قبلی هنگامی هستند.
ندا هنگامی در اجرای نمایش خانهای در انتهای خیابان بهار از متن محمد چرمشیر استفاده کرده است. چرمشیر یکی از مهمترین نامهای درامنویسی است.
از بازخوانیهای او از متون ادبی و نمایشی به عنوان ویژگی خاصش در تاریخ ادبیات نمایشی ایران یاد میشود. علاوه بر این چرمشیر نمایشنامهنویس بسیار پرکاری است .
نمایش خانهای در خیابان بهار زندگی ۵ دختر جوان در خانه پدریشان را روایت میکند .
در خانهای که پدرِ آنها مرده است، ولی حتی هنوز بعد مرگش سایهی سنگینش بر روی دختران خانهاش حس میشود. دخترانی که در طول نمایش دلایل زیادی برای عدم خروجشان از آن وضعیت ارائه میکنند؛ دخترانی که بینِ انفجار و شکستن بنیانهای پوشالیِ خانواده و امنیت و حفظ خانوادهی تیکّهپارهشان که در شُرُف آن انفجار و رخدادِ تصمیمناپذیر است، سردرگماند.
درکلیت نمایش ویژگیهای زنانه قابل توجهی دارد و دنیای زنان توسط نویسنده و کارگردان به خوبی در زیر سلطه پدرانه روایت میشود.
در این اثر نمایشی ، لیندا کیانی، نازنین بیاتی، مهسا ایرج پور، شیرین اسماعیلی و معصومه رحمانی به ایفای نقش میپردازند.
مرضیه ازگلی دراماتورژی این نمایش را انجام داده و هادی علی محمدی تهیهکننده و محمد قدس مدیر تولید نمایش را بر عهده دارند .
گفت وگو با ندا هنگامی
درباره نمایش خانه ای در انتهای خیابان بهار
مادر با رفتنش یک جور کار انتحاری انجام می دهد
دخترهای نمایش از عدم ارتباط صحیح بین خودشان عاجز هستند. آیا این مسئله به دلیل شرایط زیست ایزولهشان است؟
این دخترها هر موقع که با هم مشغول دیالوگ گفتن هستند،دعوایشان میشود و هر موقع که قرار است از خودشان حرف بزنند واگویه و مونولوگ دارند.بنابراین بلد نیستند درباره خودشان با یکدیگر حرف بزنند و این امر را زندگی نیاموختهاند و ایزوله بودنشان این وضعیت را تشدید میکند. البته ظاهراً امروز آدمهای جامعه ما ارتباط بیرونی دارند. اما در اصل ایزوله و تنها هستند.
بیشتر درگیر تکنولوژی و ارتباط از طریق دنیای مجاز هستند؟
بله، موقعی که دیالوگ در بین آدمها حذف میشود. آدمها نمیتوانند حتی از درون خودشان هم با هم حرف بزنند و با شروع کوچکترین ارتباط کلامی ، یک طرف میگوید ” حالا ولش کن، بعداً راجع به آن حرف میزنیم” و مشخص هم نیست کی قرار است این بعداً اتفاق بیافتد . به نظرم هیچ بعدی وجود ندارد.معتقدم اساساً معنای ارتباط به مفهوم دیالوگ را از دست دادهایم.
آیا میتوانیم نمایش خانهای در انتهای خیابان بهار را یک نمایش مدرن بدانیم؟
دیدن نمایشم احتیاج به کشف و مکاشفه دارد .مخاطبی که میآید خودش را در آدمها و جامعه پیرامونش جستجو کند و بعد از خاتمه نمایش با خود و دنیای پیرامونش وارد یک چالش جدی میشود. مخاطب تنبل به درد نمایشم نمیخورد و مخاطبی که در دیدن نمایش به دنبال قصه و داستان سر راست و یکی بود یکی نبود است ،شاید بعد از دیدن نمایش خسته بشود و با مفهومش ارتباطی برقرار نکند. تماشاگر کاذب این روزهای تئاتر که میآیند به دنبال سرگرم شدن نمیتواند از نمایش معنا و مفهومی استخراج کند .
چهره آرایی بازیگران نمایش یک جورهایی یادآور چهرهآرایی تئاتر کابوکی و موید یک نوع مسخشدگیشان است. چقدر به این مسئله اعتقاد دارید؟
خوب است که شما اینطوری نگاه میکنید .
اما من به این سمت نرفتم.با چهرهپرداز نمایش صحبت کردم .به او گفتم علاقه دارم موقعی که مادر از خانه میرود و در دنیای عاشقانه او دخترانش خلل به وجود میآید و عشق در خانه رنگ میبازد.باید همهچیز چهره بازیگران مثل همان زمان باقی بماند و دختران در مرور زمان هم چهرهشان مثل آن زمان ثابت باقی بماند . درزمان حال که دختر بزرگ سیودو سال سن دارد .
شکلش درست نظیر شکل سن ۱۴ سالگیاش است که مادر از خانه رفته است. طراحی لباس را بر همین مبنا کارکردیم و چهره بازیگران شبیه عروسکهای دوران کودکی است و انگاری در سن خردسالی مدام در حال درجا زدن است. جسم رشد کرده و ذهن و شیوه محبت ورزیشان ثابت مانده است.
دفترچه خاطراتی که از مادر بهجای مانده و دست دخترانش میافتد. آیا مادر عمدی در اینجا گذاشتن داشته است؟
مادر برای رفتن از خانه تصمیم جسورانهای میگیرد و این نوع جسارتها در جامعه ما گمشده است.به نظرم موقعی که آدمها عشقی ندارند ، نمیتوانند به دیگران عشقورزی کنند. حتی اگر مثل مادر نمایش ما صاحب ۵ دختر باشند. مادر با رفتنش یکجور کار انتحاری انجام میدهد.
مادر میداند اگر در خانه میماند نمیتوانست به دخترانش مهرورزی را بیاموزد. البته در خروجش هم نشان میدهد نتوانسته به دختران کمک کند و نمیدانیم هم بعد از رفتنش آیا مزه خوشبختی را چشیده است .البته من هر قضاوتی را در این بحث به عهده مخاطب قرار میدهم.
آیا دختران در وجودشان نشان و خصلتی از مادرشان دارند؟
بله، هرکدام از دختران نشانهای از مادرشان دارند.یکی مثل یلدا نشان مادرانگی دارد و دوست دارد صاحب فرزند بشود و مدام احساس میکند باردار است. مهناز به واسطه فرزند بزرگ خانواده بودن تحت تأثیر پدرش مردانه عمل میکند و پدر او را جایگزین خودش کرده است و او سعی میکند تقلید وار کیان خانواده را حفظ کند و تصور میکند اگر چنین کاری را انجام بدهد همهچیز نجات پیدا میکند.
آن دختری که بیشتر میتواند شبیه مادر باشد دختر کوچک خانواده است و اولین کسی است که عنوان میکند دفترچه خاطرات مادر را خوانده است و سطح خرد و آگاهش هم بالا است. او به نظرم من میتواند نماینده قشر روشنفکر و عملگرا باشد. اما متأسفانه ضعف جسمانی دارد و از لنگی پا در رنج است.
او دوست دارد انتحاری عمل کند و قفلهای درون خانه را باز کند و به بیرون برود. اما ضعف حرکتش فرصت چنین عمل فیزیک الی را از او میگیرد.
کارکرد افکتهای صوتی که با زمین خوردن کاسه و سایر وسایل فلزی درون صحنه ایجاد میشود ، چه کارکردهایی دارد؟
در نمایشهای اخیرم همه اشیاء و آن چیزی که میتواند به عنوان دکور ذهن بازیگر را مشغول کند را از کار حذف کردهام . درنهایت آن چیزی را به بازیگرم میدهم که برای انتقال مفهوم به تماشاگر لازم است و البته اشیاء برایم معانی متفاوتی دارند.
گفتگوی سایت تیوال با ندا هنگامی را بشنوید :
.