عکاسی مفهومی دقیقا چیست؟ عکاسی مفهومی را می توان به عنوان یک ژانر از عکاسی فاین آرت در نظر گرفت که یک ایده را نشان می دهد، و قبل از هر چیز دیگری بر روی مفهوم عکس تمرکز می کند. هر تصویری می خواهد پیامی را به بیننده منتقل کند، چه یک تفسیر اجتماعی باشد، چه یک اعتراض عاطفی، و چه یک بیانیه سیاسی، که این یا از طریق عکس های خوب گرفته شده در صحنه یا تکنیک های پس پردازش به دست می آید.
یا به عبارت دیگر
شاخهای از عکاسی است که در آن، هنرمند به دنبال خلق یک مفهوم یا ایده توسط یک عکس است. عکس مفهومی باید بیننده را به تفکر وا دارد. عکسهای همهٔ دستههای عکاسی میتوانند در صورت القای مفهومی خاص به بیننده در این دسته نیز قرار گیرند.
اما عکاسی مفهومی میتواند به گونههای مختلفی ظهور و بروز داشته باشد. در مواردی میتوان از عکاسی مفهومی به عنوان یک روش برای تجسم یک مفهومی از پیش تعیین شده برای مقاصد تبلیغاتی و تصویرسازی نام برد. در اینجا عکاسی مفهومی، یک روش برای انتقال مفهومی خاص است. اما عکاسی مفهومی میتواند به عنوان یک ژانر نیز بروز و ظهور یابد. در اینجا منظور این است که عکاسی مفهومی کاربردهای زیادی در هنر معاصر دارد که به لحاظ ژانر با هم متفاوت هستند. و عکاسی مفهومی میتواند در هر یک از این ژانرها مورد استفاده قرار گیرد. نوع دیگر عکاسی مفهومی نیز، کماکان در حوزه هنرهای زیبا قرار دارد که میتوان از آثار سیندی شرمن نام برد. اما عکاسی مفهومی، خود نیز میتواند به عنوان هنرمفهومی، عمل کند. ادوارد روچا علاوه بر این که خود را یک عکاس معرفی نمیکند، مدیوم عکاسی را صرفا به عنوان یک زمین بازی برای خودش می داند.
هنرمندان مفهومی بسیاری میتوان یافت که عکاسی را به عنوان هنر مفهومی (نه برای مستند سازی و ….) مورد استفاده قرار دادهاند. مانند آثار جان بالدساری، misha gordin و dave nitsche . بنابراین کثرت مصالح هنری در هنرمفهومی که خود ناشی از دیدگاه پلورالیستیک معاصر است، سبب ساز استفاده کثیر هنرمندان از انواع و اقسام مصالح هنری شد. عکاسی نیز، در کنار تمام نقشهایی که در هنر داشت، در هنرمفهومی نیز جایگاه ویژه ای پیدا کرد. چنان که فراتر همه تعاریف مدرن عکاسی، توانست مستقلا، نه به عنوان ژانر، هنر زیبا یا یک متد، بلکه به عنوان اثر هنری مفهومی، عملکردی نوین یافت
.
یکی از اولین معرفی های جهان در زمینه عکاسی مفهومی، سلف پرتره ایپولیت بایارد (Hippolyte Bayard) به صورت عکسی با عنوان «مرد غرق شده» در سال ۱۸۴۰ بود. این عکس نمادین پاسخی به عدم به رسمیت شناختن او به عنوان یکی از مخترعان اصلی عکاسی بود، و داستان این که او چطور به دلیل بی عدالتی دولت فرانسه «خودش را غرق کرد» را بیان می کند. امروزه، عکاسی مفهومی دو استفاده اصلی دارد، به عنوان یک روش یا به عنوان یک شکل هنر. این نوع عکاسی بسیار خیال پردازانه است، بنابراین اغلب به ایجاد تصاویری می انجامد که واقعیت های تحریف شده را به تصویر می کشند.
مهم است توجه داشته باشید که هدف عکاسی مفهومی، مانند عکاسی منظره یا انتزاعی، ایجاد تصاویر عالی و بی نقص نیست. اگرچه مسلما اثر نهایی باید سطح مشخصی از زیبایی شناسی داشته باشد، اما هدف نهایی آن ترسیم یک تصویر در ذهن بیننده است، تا آنها را به تفکر وادارد و تفسیرهای شخصی آنها را پرورش دهد.
عکاسی مفهومیبه عنوان یک ژانر
اصطلاح “عکاسی مفهومی” برای توصیف یک ژانر ممکن است به استفاده از عکاسی در هنر مفهومی یا عکاسی هنر معاصر اشاره کند. در هر دو مورد این اصطلاح به طور گسترده ای مورد استفاده قرار نمیگیرد و یا به طور مداوم استفاده میشود.
عکاسان مفهومی کوشش نمیکنند که حتما آثارشان زیبا باشد و یا حتی به چشم زیبا بیاید. عکاسی مفهومیمیبایستی ساده باشد یا حتی در برخی موارد عمدا زشت ارائه میشود تا ایده از خلال تصاویر بیان شود.
به نظر میرسد که ایدههای عکاسی مفهومی هرگز به رسمیت شناختن کافی نیستند و در بعضی از ردههای دیگر بسته بندی میشوند و یا به عنوان چیزی فراتر از زندگی روزمره دیده میشوند اما در بلندمدت
به هیچ وجه مورد توجه قرار نگرفته اند.مطمئنا مهمترین چیز برای عکاسی مفهومیانتزاعی است، اما اولویت برای یک عکس مفهومی، بیان و تأکید بر یک ایده خاص است.
از طریق این ایدههایی که تصاویر مفهومیبه معنی بدست میآورند و اصطلاح “مفهومی” را بدست میآورند، از طریق آنها هنرمندان احساسات خود، و یا حتی اظهارات سیاسی، و حتی نقد اجتماعی را بیان میکنند.
آنها ابزاری هستند که مفهوم آن را به روان مخاطب می رسانند و با استفاده از نمادها بصری که یک تصویر مفهومی را به وجود می آورند.اما عکاسی مفهومیهمواره چنان واضح نیست که ممکن است مردم باور داشته باشند.
همانطور که یک عکاس مفهومی تماشاگران را تحت تأثیر قرار میدهد، او همچنین میتواند یک روش ظریف و مبهم تر برای گفتن به داستان استفاده کند. شوک ممکن است حتی بیشتر باشد، اگر از ابتدا
مشخص نیست.همانطور که میتوانید تصور کنید، عکاسی مفهومییک موضوع فریبنده است و دارای نکات، تکنیکها و روشهای بیشتری برای گفتن داستان است.هیچ هنرمندی در جهان نمیتواند در مورد
چگونگی انجام کارهای خود به آنها توضیح دهد یا آموزش دهد. یکی از اهداف اصلی هنر این است که راه رویکرد خودتان را پیدا کنید،. این برای عکاسی مفهومیدو برابر میشود.
.
عکاسی مفهومی به عنوان یک روش بسیار تاثیرگذار
به عنوان یک روش، عکاسی مفهومی در مورد ایجاد تصاویری است که متناسب با یک مفهوم هستند، مانند عکاسی تبلیغاتی یا آرشیوی، که در آن تصویر نهایی با یک مفهوم از پیش تصور شده ارتباط برقرار می کند و به عنوان یک «صحنه نمایش» برای ایده ها مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان مثال، یک تصویر از یک مرد در زیر یک کوه قند برای هشدار در مورد خطر مصرف قند، یا شخصی که زیر یک آبشار ایستاده تا آن حس تازگی را نشان دهد که با یک مارک خاص دستمال مرطوب می توان تجربه کرد.
.
عکاسی مفهومی شکلی از هنر است
به عنوان یک شکل هنر، این ژانر عکاسی هیچ وقت به خوبی تعریف نشده است. این ژانر نخستین بار در دهه ۱۹۶۰ به عنوان راهی برای هنرمندان جهت ثبت روند سایر هنرهای غیر عکاسی مانند هنرهای نمایشی یا مجسمه سازی شروع به ظاهر شدن در هنر کرد، و آنها هنرمندان مفهومی در نظر گرفته می شدند. در آن زمان، عکاسی مفهومی به عنوان نمایش ضعیفی از استعدادهای هنری دیده می شد، چون تولید هنر عکاسی با کیفیت بر اساس توانایی های تکنیکی قضاوت میشد، و نه داستان پشت تصویر. با این حال زمانه تغییر کرده است، و عکاسی مفهومی به عنوان یک شکل هنر به شدت مورد تحسین واقع شده است.
.
نحوه کار
اکثر عکس های مفهومی از ترکیبی از تکنیک ها برای انتقال پیام خود استفاده می کنند، از استفاده از یک استعاره بصری گرفته تا حالت عکس. هنر و عکاسی مفهومی بر روی ناخودآگاه انسان تاثیر می گذارد، و هنرمندان از تصاویری استفاده می کنند که می دانند باعث ایجاد واکنش ها و ارتباطات احساسی از جانب بیننده می شوند. بعضی از عکاسان از نمادهای شناخته شده جهانی در کار خود استفاده می کنند، مانند استفاده از رنگ سفید برای نشان دادن پاکی و خلوص، یا تحت تاثیر قرار دادن عمدی ابهام و ذهنیت تفاسیر افراد برای پیشبرد گفتگو و بحث در مورد کار آنها. پس خوب است که عکاسانی که این ژانر را انتخاب می کنند، واقعا درک کنند که انسان ها چگونه اطلاعات و تصاویر را پردازش می کنند، چون تنها در این صورت است که می توانند اثری ایجاد کنند که آنها را به سطح عمیق تری می رساند.
۱- ترکیب بهترین ابزار شما در عکاسی مفهومیاست
۲- زیبایی شناسی خود را انتخاب کنید.
۳- تخیل کامل خود را به چالش بکشید.
اما این بدان معنا نیست که مهارت های تکنیکی مهم نیستند. اگرچه ماهیت عکاسی مفهومی در ایده نهفته است، اما درک عکاسی پایه در ارائه مهم است. استفاده ماهرانه از نور، سایه ها، و تکنیک های تصویربرداری و پس پردازش می تواند تا حد زیادی پیامی را که یک عکاس سعی دارد انتقال دهد تقویت کرده، و به ایجاد یک پاسخ مورد نظر از جانب مخاطب کمک خواهد کرد.
با توجه به مطالب بالا عکس های زیر را مشاهده کنید
.
مطالب مرتبط